ایستگاه ماشین دودی («گارماشین» که ترجمه فرانسوی ایستگاه است) در تهران، واقع در پارک کوثر (حدفاصل خیابانهای خراسان و یزدی) ثبت ملی شد.
به گزارش «سفرامروز» در توضیحات ثبتی این اثر که به شماره ۳۴۲۶۰ در فهرست آثار ملی ثبت شده، آمده است: با توجه به اینکه بنای مذکور نشاندهنده بخشی از تاریخ توسعه و تحول حمل نقل درون شهری و توسعه ریلی داخل شهری و نخستین راهآهن در ایران محسوب میشود و همچنین بخشی از تاریخ گذار حمل و نقل از شکل سنتی کاروان به شکل مدرن است و همچنین از آنجا که بنای مذکور یکی از پنج ایستگاه ماشین دودی (ایستگاه شماره ۴) در تهران قدیم بوده و نقطه آغاز تاریخ صنعت ریلی در ایران محسوب میشود، لذا براساس معیارهای درجشده، واجد ارزش ثبت در فهرست آثار ملی شناخته میشود.
ماشین دودی در دوره ناصرالدینشاه و در زمانی به ایران آمد که احساس شد مردم برای آخر هفتههای خود به گردش و تفریح نیاز دارند. در آن زمان زیارتگاه شاه عبدالعظیم تنها مرکز تفریحی نزدیک به تهران بود که مردم به آنجا میرفتند و آخر هفتههای خود را آنجا میگذرانند. یک شرکت داخلی ساخت چهار لوکوموتیو و واگنهای آن را به یک شرکت بلژیکی سفارش داد.
در سال ۱۸۸۷ میلادی که اواخر سلطنت ناصرالدین شاه بود این لوکوموتیوها و واگنها به ایران وارد شد و با توجه بهاینکه ریلگزاریها نیز انجام شده بود، این خط آهن شروع به کار کرد.
البته اوایل راهاندازی ماشین دودی، بهدلیل نو بودن این پدیده و ناآشنا بودن مردم با آن، استقبال چندانی از این خط آهن صورت نگرفت. ولی بعد از مدتی با استفاده شخص ناصرالدین شاه و خانوادهاش از این خط، بهمرور مردم نیز از این وسیله استفاده کردند.
براساس عکسهای موجود، پس از مدتی بهدلیل ازدحام جمعیت، مردم حتی از سقف لوکوموتیو نیز برای جابهجایی استفاده میکردند. این نشاندهنده اقبال مردم به این وسیله بود. در سال ۱۹۰۵ نیز لوکوموتیو پنجم و واگنهای آن به بازار ایران وارد و به قبلیها اضافه شد و تمام اینها برای جابهجایی مردم استفاده میشد.
سرنوشت ماشین دودی تهران چه شد؟
با وجود اینکه ماشین دودی یک وسیله دودزا بود، ولی توانست در مدت کوتاهی بین مردم جا باز کرده و توجه افراد را به خود جلب کند و تا سالها هم از آن استفاده شده و باقی ماند؛ اما در دهه ۴۰ شمسی اتفاقی افتاد که براساس آن ناچار شدند ماشین دودی و تمام تجهیزات آن را جمع کنند. قبل از آن اتفاق، روزنامهها به انتقاد از ماشین دودی پرداخته و آن را یک وسیله قدیمی میدانستند که باعث آلودگی هوا میشود. بنابراین خواستار جمع کردن این وسیله شدهبودند. البته توجهی هم به این انتقادها نشده بود.
ولی در سال ۱۳۴۳ یا ۱۳۴۴ راننده یک کامیون که در حال حمل بار شن یا خاک و تعدادی کارگر در پشت کامیون بوده است، با یکی از رانندههای ماشین دودی مسابقه میگذارد و در جایی از مسیر راننده کامیون از ماشین دودی خیلی جلو میزند و برای اعلام پیروزی خود قصد رد شدن از بخشی از ریل میکند که کامیوناش در وسط ریل گیر میافتد.
راننده ماشین دودی به هر دلیلی، نمیخواهد یا نمیتواند آن را کنترل کند و ماشین با کامیون برخورد میکند که این تصادف باعث مرگ یکی از کارگرهای پشت کامیون میشود.
همین داستان موجب جمع شدن ماشین دودی برای همیشه شد و این حادثه بازتاب روزنامهای پیدا کرد و بعد از آن ماشین دودی از کار اصلی خودش کنار گذاشته و جمع شد و تنها بخشهایی از آن در نقاط مختلف شهر تهران به نمایش گذاشته شد که هنوز موجود هستند.
با وجود اینکه این بخشهای ماشین دودی نیازمند بازسازی هستند، ولی هیچکدام بازسازی نشدهاند و در شرایط بسیار نامناسبی نگهداری میشوند. با ثبت ملی یکی از ایستگاه های ماشین دودی، ضرورت توجه ویژه به واگنهای به جا مانده از ماشین دودی به شدت احساس میشود.