تشکلهای بخش خصوصی، ماهیتا نماینده یک صنفاند و تشکلهای گردشگری هم از این قاعده مستثنی نیستند. اعضای هیات مدیره این تشکلها با رای اعضا و فعالان صنف خود عهدهدار مسئولیت این نمایندگی میشوند تا پیگیر امور و حقوق صنفی آنها باشند. به این معنا،؛ تشکلها صدای صنف خود هستند و مطالبهگر خواستههایشان از دولت. روشن است که موفقیت یک تشکل، بیش از و پیش از هر چیز در گروه انسجام درونی است. انسجامی که متضمن شنیده شدن صدایی واحد و برایند شور و مشورتهای درونصنفی باشد. در این صورت است که میتوان امیدوار بود دولت به عنوان کارگزار مردم و بخش خصوصی به وظایف و تعهدات خود در قبال یک صنف عمل کند. این به معنای نفی اختلاف نظر میان اعضای یک تشکل نیست؛ که اتفاقا رسیدن به آن صدای واحد و به اصطلاحِ متداول «خرد جمعی» از رهگذر همین اختلافنظرها میگذرد؛ مشکل زمانی به وجود میآید که این اختلافنظرها نه تنها منتج به اتفاق نظر و صدایی واحد نمیشود بلکه اعضا و فعالان یک صنف را از یکدیگر دور میکند. چنانکه در سالهای گذشته در تعدادی از تشکلهای بخش خصوصی در حوزه گردشگری، شاهد ایجاد چنین شکافی بودیم.
«سفر امروز» بنا دارد گزارشهایی در این خصوصی تهیه و منتشر کند. این بار سراغ راهنمایان گردشگری رفتیم. صنفی که دو تشکل موازی دارد که هر کدام در عین طرح انتقاداتی از آن دیگری، دلایلی برای محق بودن خود دارند. یکی جامعه راهنمایان ایرانگردی و جهانگردی و دیگری جامعه انجمنهای حرفه ای راهنمایان گردشگری. اختلاف میان این تشکلهای قدیمی و جدید چنان است که کار را به مراجع قضایی کشانده است. نمایندگانی از هر دو سوی ماجرا در این باره به پرسشهای «سفر امروز» پاسخ دادند.
وزارتخانه مسیر را ایجاد کرده و عقبگرد معنا ندارد/ توضیحات جامعه انجمنهای حرفهای راهنمایان گردشگری
محسن حاجیسعید، رئیس جامعه انجمنهای حرفه ای راهنمایان گردشگری ایران در پاسخ به پرسش «سفر امروز» درباره ریشه اختلافات با جامعه راهنمایان ایرانگردی و جهانگردی گفت: از اواسط دهه ۱۳۹۰ عمده تشکلهای کشور ذیل وزارت کار بودند؛ چندسالی به واسطه ابهاماتی که در تشکیل تشکلهای حرفهای وجود داشت، نپذیرفتیم که تشکلهای ذیل وزارت کار را به تشکلهای حرفهای تبدیل کنیم؛ اما بعد از مذاکرات مفصلی که با مسوولان وقت داشتیم و با توافقاتی که انجام شد تا تضمین دهند در امور صنفی دخالت نشود، پذیرفتیم در استانهای مختلف انجمنهای صنفی ما برای تبدیل شدن به تشکل حرفهای اقدام کنند.
او افزود: هدف وزارت گردشگری از تشکیل تشکلهای حرفهای همصدا شدن و تریبون داشتن تشکلهاست تا بتوانند تشکلی را که نماینده واقعی صنف است، بشناسند. اگر چندین تشکل در یک حوزه تشکیل شود، مشخص نیست که وزارت گردشگری باید کدامیک را به رسمیت بشناسد. این بود که تشکلهای حرفهای برای تشخیص آنکه در هر صنف چه کسی نماینده اکثریت است، تشکیل شد. بعد از تشکیل انجمنهای حرفهای در استانها که الان به بیش از ۲۰ تشکل رسیدهاند، موضوع برای وزارت گردشگری حل شد و جامعه انجمنهای حرفهای راهنمایان گردشگری کشور، یک تشکل فراگیر است که نماینده همه تشکلهای این بخش است.
رئیس جامعه انجمنهای حرفهای راهنمایان گردشگری ایران در پاسخ به این ابهام که برخی میگویند با ایجاد جامعه انجمنهای حرفهای راهنمایان گردشگری ایران و به رسمیت شناخته شدن این تشکل در حالی که راهنمایان تشکل فعال دارند، نوعی رانت ایجاد شده است، گفت: فرض کنید یک راهنمای گردشگری در استان اصفهان است، منعی برای حضور در انجمن، منعی برای کاندیداتوری برای هیات مدیره و حتی منعی برای رییس شدن او هم وجود ندارد و این موضوع برای تمام استانها مصداق دارد. بنابراین آنچه به عنوان انحصاری بودن مطرح میشود، فرافکنی است.
او افزود: وزارتخانه مسیری را برای ایجاد تریبون واحد ایجاد کرده است و در این شرایط عقبگرد معنا ندارد. به نظرم دوستان بیایند در دل این تشکل جدید حضور یابند و ما هم از همکارانمان میخواهیم به آنها رای بدهند تا بتوانند به هیات مدیره انجمن استانشان وارد شوند. رویکردی که در انجمنهای حرفهای وجود دارد این است که هر آن کسی که شایستگی داشته و برای کار صنفی وقت میگذارد، وارد شود.
حاجیسعید گفت: ساختار اصناف همین است و از انجمنهای صنفی استانی، روسا یا نمایندگان آن تشکل جمع میشوند و یک هیات مدیره کشوری را تشکیل میدهند. اینکه قبلا یک ساختار ناقصی وجود داشته و عمدتا تعداد زیادی از استان تهران جمع میشدند و از سایر استانها کسی شانس رای آوردن نداشت، ساختاری غلط بوده که اصلاح شده است. توجه داشته باشید که رویه همه تشکلهای حرفهای در همه بخشها، امروز به همین شکل است.
از حاجیسعید پرسیدیم اگر چنین است که میگوید، چرا مرجع قضایی شکایت جامعه راهنمایان ایرانگردی و جهانگردی را وارد دانسته و علیه جامعه انجمنهای حرفهای راهنمایان گردشگری ایران رای صادر کرده است؟ او در پاسخ توضیح داد که دادگاه شکایتی را وارد دانست که در آن نماینده وزارت گردشگری نتوانسته بود در جلسه شرکت کند و موضوع آن هم صرفا مربوط به پرداخت حق بیمه بوده است.
او همچنین در پاسخ به این پرسش که تشکیل انجمن و برگزاری انتخابات در استانهایی که تور وارد آنها نشده و جاذبه گردشگری زیادی ندارند چه توجیهی دارد، گفت: مگر در انتخابات ریاست جمهوری میگویند یک نفر درک لازم را داشته و دیگری فاقد این درک است؟ وقتی که انتخابات برگزار میشود، هرکسی که کارت دارد حق رای هم دارد. جایی که تور نمیرود، سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی است که نماینده نداریم. جایی که حداقل تعداد راهنما در آن وجود داشته، معنایش این است که تور میرود؛ حال اینکه تور داخلی بوده یا خارجی، دلیل نمیشود که بگوییم این افراد راهنما نیستند. به نظرم نباید برای آنکه گروهی دو تور خارجی بیشتر بردهاند، خود را برتر از دیگران بدانند.
تشکل موازی ما سبب رشد قارچگونه راهنمایان غیرحرفهای و فاقد بنیه علمی شده است/ توضیحات «جامعه راهنمایان ایرانگردی و جهانگردی»
عضو هیات مدیره جامعه راهنمایان ایرانگردی و جهانگردی در خصوص ریشه مشکلات این تشکل با انجمن موازی به «سفر امروز» گفت: متاسفانه شایستهسالاری و عدالت در کار وجود ندارد. جامعه راهنمایان در سال ۱۳۸۲ به عنوان تشکل صنفی و کشوری تشکیل شد. توجه داشته باشید که در ایران فعالیت راهنمایان گردشگری به صورت کشوری است؛ یعنی راهنما در فرودگاه گردشگر ورودی را تحویل گرفته و او را به شهرها و بازدید از جاذبههایی که ممکن است حتی بینشهری باشند میبرد. درواقع وضعیت ایران به گونهای است که برخی از سایتهای تاریخی در خارج از شهرها قرار دارند و مثلا راهنما در مسیر شیراز به اهواز ممکن است گردشگر را به بازدید از چند سایت تاریخی در بین مسیر ببرد. بنابراین از ابتدا به سبب همین پراکندگی سایتها و جاذبههای تاریخی در ایران، راهنماها به شکل کشوری فعالیت داشتند. این مدل در برخی دیگر از کشورهای دنیا نیز وجود دارد و البته در برخی از کشورها هم از راهنماهای محلی برای هر منطقه استفاده میکنند.
علی صدرنیا افزود: در ایران براساس الگوی استفاده از راهنمایان محلی، تشکلی را شکل دادند که زیرمجموعه وزارت کار به عنوان مجموعه صنفی طبقهبندی میشد. استفاده از راهنمایان محلی اما در ایران چندان کارساز نبود؛ علتش هم آن بود که اولا بسیاری از جاذبهها و سایتهای تاریخی در مناطق بین شهرها قرار داشت و در ثانی تهیه بلیت هواپیما و یا سایر وسایل حملونقل در مسیرهای داخلی کشور دشواریهای خاص خود را داشته و از این حیث با دنیا متفاوت هستیم. همین وضعیت و مشکلات موجود، سبب میشد که هم آژانسدارها و هم تورگردانان ترجیح دهند از راهنمایان گردشگری کشوری استفاده کنند. به هر حال این انجمن راهنمایان محلی یا همان به اصطلاح «جامعه انجمنهای حرفهای راهنمایان گردشگری ایران» در دو استان آغاز به فعالیت کردند. در ادامه برخی از اعضای انجمنهای صنفی در جاهایی که اصلا توری وجود نداشت و آژانسی فعالیت نمیکرد و گردشگری نیز به آنجا نمیرفت، تبلیغاتی را انجام داده و مردم محلی را تشویق کردند که راهنمای گردشگری شوند که البته هدف از این کار بیشتر آن بود که خودشان را مطرح کنند. همین رویکرد موجب شد تشکلهای صنفی راهنمایان در همه ایران تشکیل شود؛ در حالی که در بسیاری از مناطق اصلا توری نبود که راهنمایان محلی فعالیتی داشته باشند.
صدرنیا گفت: در واقع دهها نفر دورههای شش ماهه تا یکساله را گذراندند به امید آنکه کاری پیدا کنند که این امر هم موثر نبود و نتیجه نهایی فایدهای برای گردشگری کشور نداشت. علت آن است که آموزش گردشگری در ایران از اساس و بنیان اشتباه است و درک صحیحی از کار راهنما حتی در سطوح بالای گردشگری کشور وجود ندارد. در نتیجه این روند، رشد قارچگونه راهنمایان گردشگری در مناطق مختلف شکل گرفت، بدون آنکه آن بنیه علمی و حرفهای کار را داشته باشند. در نتیجه یک بدنه عریض و طویل پیدا شد که حالا یک مرکزیت هم پیدا کرده! بعد هم این عده رفتند و همهجا مدعی شدند که ما کار راهنمایان گردشگری را بلد هستیم! در حالی که بعضی از این افراد حتی در طول عمر خود یک تور هم نبرده بودند! به این نکته هم توجه داشته باشید که راهنما کسی است که در کشور خود تورهای ورودی به کشورش را راهنمایی کرده و به بازدید از جاذبهها میبرد اما کسی که همراه با یک تور ایرانیان را به خارج از کشور میبرد، اسمش راهنما نیست؛ بلکه مدیر تور است. درواقع میخواهم بگویم آقایانی که آمدند و ادعاهایی را مطرح کردند، هیچکدامشان راهنما نبودند و ممکن بود از طریق دوستی یا آشنایی چند تور خارج از ایران برده بودند اما اینها کسانی نبودند که آژانسهای مسافرتی از آنها استفاده کنند.
او همچنین توضیح داد که آژانسداران صرفا از جامعه راهنمایان ایرانگردی و جهانگردی راهنما میگرفتند: علاوه بر این، کارهای آموزشی برگزاری همایشها و مواردی از این دست، همه با جامعه راهنمایان ایرانگردی و جهانگردی بود؛ اما انجمن صنفی راهنمایان اینطور وانمود کرد که چون تعداد آنها به لحاظ کمی بیشتر است، باید بیشتر مورد توجه قرار گیرند!
عضو هیات مدیره جامعه راهنمایان ایرانگردی و جهانگردی افزود: تا پیش از دوران کرونا جامعه تورگردانان ایران که تور ورودی به ایران میآوردند، قراردادهای خود را با جامعه راهنمایان ایرانگردی و جهانگردی میبستند؛ چون آنها را حرفهایتر و قدیمیتر میدانستند. آقایان آمدند و گفتند میخواهیم یک تشکل واحد تشکیل دهیم تا انسجام بیشتری شکل بگیرد اما در عمل این دوستان انحصار ایجاد کردند. در استانها اجازه نمیدادند کسی که از اعضای جامعه راهنمایان ایرانگردی و جهانگردی بوده، وارد شود. به شکل غیرقانونی ترتیباتی داده بود تا به کسی که عضو انجمن آنها نباشد، کارت ندهند! این کار غیرقانونی بود و من در چند استان در این خصوص شخصا شکایت کردم و جلوی آن را گرفتم؛ اما این اعمال نفوذها را میکردند و هرکسی را هم که از اعضای قدیمی بود به کنار راندند و عضویتشان را قطع کردند. عملا شرایطی ایجاد کردند که نتیجه آن رسیدن به نقطهای است که امروز ایستادهایم.